برای متولد شدن حتما لازم نیست نطفه ای شکل بگیرد و کسی تو را بزاید... گاهی یک اتفاق..یک خبر میتواند تو را متولد کند...بی نطفه! و کل قوانین خلقت را زیر سوال ببرد!یکجور زاده شدن از خود ... اما اون کسی که از تو زاده میشه خود ِ تویی نه یه موجود جدید....جالبه...نه؟؟!!
پ ن : انتظار برای شنیدن این خبر تمام توانم رو گرفت....تمام توانم...اما حالا من متولد شدم....بی نطفه!از خودم!
فقط اینجور مواقع میفهمم که چقدر دوستام هوام رو دارن....
کتاب جدیدی که شروع کردم خرده جنایت های زناشوهری هست...شنیدم آخرش غافلگیر کننده اس...
من هنوز نفهمیدم چطور اینقدر عاشق جنگیدنم!!!
وقتی اون خود تو نباشی یا تظاهر به نبودن کنی یا نخواهی از خود تو زاده بشی تکلیف چیست ؟
زاده شدن حاصل یک جنگ حالا چه از یکی زاده بشی یا یکی از تو زاده بشه . و یا نه قرار باشه خود تو از خودت زاده بشی بی نطفه بی منبع بی آنکه بخواهند یا نخواهند و فقط تو بخواهی و بس . اگر جرات جنگیدن داری پس می توانی به این امید داشته باشی که می توانی بسازی از نو . ( حرف هایم را نه زیاد نه کم جدی نگیر )
راجع به سوالت باید بگم که سوال جالبی بود...خیلی وقتها برای خودم این موضوع پیش میاد... و اون مدت فقط باید نظاره گر زمان باشی!
شدیدا موافقم زاده شدن حاصل یک جنگه!زاده شدن از هر نوع!
و اینکه من نمیدونم شهامت جنگیدن دارم یا نه اما شدیدا بهش علاقه دارم و مدام در حال جنگم! در آخر مرسی از حضورت...اگر من بخوام حرفهات رو زیاد جدی بگیرم چی؟؟!!
سلام امیدوارم که خوب باشی خیلی وقت بود کم رنگ بودین
به هر حال خوشحال شدم که سر زدین موفق باشین
سلام عزیزم...من خوبم و امیدوارم تو هم خوب باشی...آره این مدت واقعا گرفتار بودم...امتحان و مشکلات و...منم خوشحالم که باز هم نوشته های زیبای تو رو میخونم. :)
سلام
منم خوشحالم
مشخصه که مسئله حل شده و خوشحال از اینکه دوباره متولد شدی..
سلام :) مرسی
امان از این ایرانسل