امروز داشتم به یک سری وبلاگ جدید سر میزدم.....متوجه شدم که تنها اسمی که روی نوشته های خودم میتونم بذارم یک مشت چرت و پرته!!!خودم رو در حد دختر های ۱۶ ساله ای دیدم که میشینن از پسری که سر راه مدرسه بهشون شماره داده عاشقانه حرف میزنن!!!
یه لحظه چندشم شد و خواستم تمام آرشیو رو پاک کنم...اما جرأتش رو نداشتم ...آخه از وقتی اینجا متولد شده ٬دیگه ورق پاره های دفترم رو فراموش کردم.....و پاک کردن آرشیو یه جورایی مثل سقط جنین میمونه برام..هرچند با سقط جنین موافقم اما این نوشته ها که ناخواسته نبودن!!!
خلاصه این شد که این نوشته ها هنوز سر جای خودشون هستند...اما فکر من جای دیگر است!!به فکر تغییرم....هیچ دقت کرده ای این روزها مدام و مداوم در حال تغییرم؟؟
عجیب این آدم هایی که منم رو دوست دارم!!روز به روز زیباتر میشوم...
سلام
خوشم میاد که باحال چسبیدی به تغیر و ول کن ماجرا هم نیستی ...
خوشم آمده است از این همه پشت کار که کاش خدا کمی هم به من می بخشید
نباید ول کن بود تا اون چیزی که میخوام حاصل شه... :)
به نظر من در همه ی آدم ها وجود داره ...فقط کافیه کشفش کنی... :)
البته این خوبه که تکراری نباشی،
متوجه خط آخر نشدیم
نشدین؟؟چند نفرین که متوجه نشدین؟؟ :))))
تا حالا نشده از زیبایی روحت لذت ببری؟؟مخصوصا اگه یه تغییر باعث این زیبایی شه و تو رو راضی کنه؟؟جمله ی آخر این بود!
می بینم که با قالبت مشکل دارم خوب ...
نصف بلاگتو نشون نمیده برام
تغییر ... ایده فوق العاده ایست
واقعا باز نمیشه؟؟با explorer , mozila هیچ کدوم؟؟؟باز امتحان کن اگه نشد عوض میکنم...
:((( آخه این قالب رو دوست دارم...
دور ریختن نوشته ها به درد نمیخوره یعنی دردی رو از تو دوا نمیکنه ولی همین که تصمیم گرفتی تغیر کنی یعنی موفقیت
خوشحالم که داری تغیر میکنی یعنی میخوای تغیر کنی به نظر من تغیر چه خوب چه بد عالیه و این به انسان کمک میکنه که راهش رو بهتر پیدا کنه
موفق باشی و سر بلند در راه تغیرت
مرسی امیر جان ..اما گاهی همین کارای مسخره(دور ریختن ) ارضات میکنه....
گاهی یک نفر هم نیستم و گاهی بیشتر از یک نفر!
آخه هرچه میخونم همچین برداشتی نمی کنم،
مثل اینکه این مغزمون تاب برداشته
:) پس زیاد خودت رو اذیت نکن رفیق....
سخت نگیر
دل نوشته های ما خاطره هایی از هر روزه هامونه
و اصلا مهم نیست اگر بعضی روزهامون شبیه دختر بچه های ۱۶ ساله باشه.... شاید همینه که روزمرگی هامون همدیگرو خسته نمیکنه
چون از دل برمیاد...
به هر حال سقط جنین کنی خودم وکششششششششمتتتتتتتتتتت
:)))
میدونی همیشه احساس میکنم یه چیزی کمه...باید بهتر باشه...برا همین همیشه در حال تغییرم تا بهتر شم....
نگران نباش خودم جراتش رو نداشتم... :))))))
پیش منم بیا حتما :X
:) اگه وقت کنم حتما...
خوبم.تو چطور؟من خیلی خوبم.ننوشتن دلیل خوشیم است!!
تو با این وبلاگ بی زبون چی کارا میکنی ترلان...من همش میام میبینم پستات به سرنوشت سقط جنین دچار شده...بابا حیفه...چرا پاکش میکنی؟؟هرچند تازگی ها درک میکنم که دور شدن از این محیط چقدر آرامش بخشه!!جواب کامنت مرحومم رو ندادیا...
سلام دخترماه گلم
نکنه نوشته هاتوپاک کنی...سقط جنین ناخواسته خوبه چون هنوزبچه روندیدی ولی بچه ای که متولدشدحتی اگه ناقص الخلقه ترین باشه عزیزه
زیبامینویسی....
سبزباشی ومانا
سلام..ممنون که اومدی...گفتم که جراتش رو نداشتم :)) اما راجع به بچه ی متولد شده باهات موافقم...
ممنون
سلام...
تغییر...
باهاش مشکل دارم...
اصلا چرا تغییر؟
چرا همینی که هستیم نمونیم؟
هی نگیم کاش کثل فلانی بودیم کاش اینجوری بودیم...
هر چقدر هم احمقانه من سکون رو دوست دارم...
همینی که هستم...همینی که هستی...
چرا عوض بشیم؟
تفاوتامون با داشته هایی ست که داریم...
خوبی دوست قهر قهروی من؟
سلام عزیزم...کلی خندیم با خوندن کامنتت.. :))
اول اینکه توی این مورد به شدت باهات مخالفم...آدم اگه تغییر نکنه میشه یه مرداب که بوی گندش همه جا رو بر میداره....من حرفی از مقایسه ی خودم با بقیه نزدم....این اشتباه ترین کار ممکنه...من فقط خودم رو با اون چیزی که لایقشم باشم مقایسه میکنم نه هیچ کس دیگه....سکون آدم رو اسیر مرگ میکنه....
و اما راجع به قهر قهرو....خوبی دختر؟؟فکر کنم در این حد بزرگ شده باشم که به این کلمه بخندم....بعضی چیزها رو با بعضی دیگه قاطی نکن :))
مرسی که اومدی.
میشه فقط به اوهوم اکتفا کنم؟
این روزا انقدر درگیرم که مغزم کلمه هم تشکیل نمیده
بعد بازم میام میخندیدم با هم نه به هم!!!!
:)
بالاخره اومدم!:)
اتفاقا منم اون اولا وقتی تازه عاشق شده بودم حس می کردم درست مثه دختر بچه های دبیرستانی شدم و دلم می خواست خودمو خفه کنم!
:)
نصفه باز میشه!
نظر نذاری به جان مامانم میام میگم چرا نظر نذاشتی باز!
کی؟کجا؟؟جریان چیه؟؟؟؟؟!!!
سلام...دوباره دارم می نویسم!با پررویی تمام!پاک هم نمی کنم دیگه!راستش یه مدت به هم ریخته بودم کاملا.اصلا یادم نیست کامنت آخرت چی بود مگه؟اگه در مورد فیس بوک بود: من همونم که در حال حاضر یه کلاه شاپو سرش گذاشته!!تو خوبی؟اسمتو نمی دونم راستی...
ترلان دوباره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
age bara dele khodet minevisi dary ghashang tarin post haro mizary
age bara jalb nazar ham minevisi baaz bad neminevisi vali oon taghire ke gofti vaghean zaroorie
2khtar 16 sale ha ham ke gofti behtare dge nagi chon khodet ham tabiAtan hamchin zamani ro gozaroundi ke alan be inja residi
taghir............ moshkele hayatie in roozhaye man!
من برای هیچ کدوم از اینها که گفتی نمینویسم...خودم هم نمیدونم چرا...اما گاهی اوقات میزایم!!
دختر ۱۶ ساله هم که گفتی من بودم اما حالا نیستم پس بذار تا میتونم بگم :))
mer30 az raahnamayit -va inke sedaye jir jirak ghashnge chon midonan key bekhonan vaghti mikhonan ke mikhay bekhabi pas hamishe sedashon to zehnet mimone-avril kolan khodas-on chizi ke to dari migi arzesh nadare to vojod khodame.man darkesh kardam age polaye poshte saramam kharab shode narahat ya pashimon nisam?!fekr nakoni ashegh shodam ya az in cherto perta
na?!man ye bar to zendegim on chizi ke to vojodam gom karde bodam o peyda kardam vALI A dastam raft man motavaled shodam va hichvaght tavalode dobareyi dar kar nis refigh!!zaman dige tavaghof nemikone!! migzare! chiziyam ke kharab shod dige shode bargashti dar kar nisi-man ba yakh daronam zendegi mikonam o lezat mibaram-man eteghad daram ke donaya arzesh zendegi kardan dare!vali hichvaght nakhastam darkesh konam.
thanks your visit!
آخه من هیچوقت نمیتونم با صدای جیرجیرک بخوابم...برا همین از صداش متنفرم...زیاد متوجه نشدم دقیقا چی رو گم کردی ...اما با حرفات کاملا مخالفم :)
خواهش میکنم.