گاهی اوقات به زنده بودنم شک میکنم!!گاهی هیچ علایم حیاتی نشان نمیدهم...
علایم حیاتی من به نبض و ضرب آهنگ نفس هایم ختم نمیشود....
نمیدانم چرا درست در مواقع حساس میمیرم!!این هم یک جور گشادی است دیگر!!
من پاستیل میخواهم...آدامس خرسی میخواهم....رژ لب قرمز با طعم توت فرنگی.....کودکی هایم را میخواهم....عروسک پارچه ای قرمزم را...
من همخوابگی میخواهم...با مادرم!!
من واژه نمیخواهم....میخواهم انگشت بزنم تا بالا بیاورمشان....
من فکر نمیخواهم...چرا کپک نمیزند؟؟؟
من از همه ی چیزهای مصلحتی دنیا متنفرم......از کلاه هم خوشم نمی آید...
گاهی فقط خسته ایم
از همه چیز..
اما جالب است با تمام خستگی این دنیا باز هم ادامه دارد
من دلـــــــــم لالایی مادر را میخواهد..!
خسته نیستم..یه جوریم!
از چتر هم بدم میاد !
:)
چیزهای مصلحتی... من اصلا از مصلحت متنفرم...
چرا انقدر دلت گرفته؟
راستی اسممو عوض کردم اگه می شه اسم لینکمو عوض کن. مرسی:*
دلم نگرفته ها!!!
باشه عزیزم عوض میکنم. :*
مرسی که اسممو عوض کردی:*
آخه نمی دونم چرا همش حس می کنم این روزا نوشته هات بوی دلتنگی داره....
خواهش میکنم عزیزم :*
نمیدونم اگه اینجوری حس میکنی حتما هست دیگه... :)
دوست عزیز من از دو رویی متنفرم
:)
آفرین به نظر من هم انگشتت رو بکن تو گلوت و هرچی رو که خوردی بالا بیار
گاهی اوقات لازمه که انسان هرچی بوده و هرچی هست رو فراموش کنه یک زندگی تازه رو شروع کنه
یک زندگی تازه اون طور که خودش می خواد
میدونی امیر جان بالا آوردن همین واژه ها کافیه...
و با زندگی تازه موافقم کاملا...این روزها دقیقا دارم این کار رو میکنم...
من هم...
من هم...
راستی با اجازت لینکت میکنم
مرسی عزیزم...
خوشحالم برات که داری نه یک تجربه تازه بلکه یک زندگی تازه رو شروع میکنی
امید وارم همیشه در همه جا در همه وقت اینقدر شاد و موفق و سرزنده باشی که از هر لحظه زندگیت به نام بهترین لحظه زندگیت یاد کنی
به امید دیدن روز های پر از شادیت
:) مرسی امیر عزیز....
سلام.
رفیق آدم باید گاهی وقت ها خودش رو به خریــت محض بزنه! تا بتونه زنده بمونه! باور کن!
درضمن کد آهنگ رو کپی کن و تو ویرایش وبلاگت paste کن.
همین.
خر بودن برای آدمی مثل من خیلی سخته....
قسمت دوم هم که گفتی برای من نبود... :)
ممنون که میای.
! oh sorry
قسمت دوم نظرم رو اشتباهی برای شما نوشتم! ببخشید.
:)
از کامنتت ممنون عزیزم...
خواهش میکنم :)
سلام دختر ماه
خوبی ؟ آخه چند شب که ماه در نمی یاد و گفتی که به علایم حیاتی ات هم شک داری!!! گفتم نکنه تو جای اون نشستی ؟
ول کن این اراجیف ..خوبی ؟
به قول یکی از پستهام...وقتی حوض خانه ات میخشکد ٬ماه به حوض خانه ی دیگری خواهد رفت....بهتره حوضت رو چک کنی...
مرسی که سر میزنی...این روزهای من هم عجیب به اون خری شبیه هست که تا خرخره تو گل گیر کرده.... :)
مردن مصلحتی شاخه های شهریور چطور؟
شاخه های شهریور؟؟منظورت رو نفهمیدم...
شاخه های شهریور ... که برگ ها نم نم طرد می شوند ... برگ ها ... برگ های هزاران شاخه های بی سرانجامی