مثل هیچکس
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 ساعت 06:37 ب.ظ
چطور میشه آدم تنها نباشه و دور باشه؟!
به نظرم این میشه تظاهر.. چون اگه دور باشی باید طاقتش رو هم داشته باشی
اگه تا حالا تنها نبودی اما دور بودی میفهمیدی چی میگم..... بعدم حداقل اینجا توی این وبلاگ نیازی به تظاهر نیست....
طاقت نمیخواد..گفتم که راضیم میکنه...
مثل هیچکس
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 ساعت 07:04 ب.ظ
شاید منظورت رو از دوری چیز دیگه ایه،
البته منظورم از طاقت، طاقت تنهایی بود! (که اون هم طاقت می خواد) ... من فکر می کردم هر وقت کامنت میذارم تووبلاگتی که همون لحظه جواب میدی!
نه من اصلا طاقت تنهایی ندارم..اما دوری چرا...خیلی راضیم میکنه گاهی اوقات....
نه برای خودم هم جالب بود...با هم اینجا هستیم!! :))
مثل هیچکس
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 ساعت 10:08 ب.ظ
نمی دونم ولی اینا با هم در تناقض هستند،
خب دیگه خیلی ها ندارن + تمرین میخواد یه سری نیازهای مسخره دور ریخته بشه البته این نظر منه
هوم...نیاز مسخره منظورت چیه؟
مثل هیچکس
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 ساعت 11:17 ب.ظ
خب خیلی خلاصه ش میشه اینکه همه انسانها انگار مثل بقیه موجودات!! فقط احتیاج دارند یک جفت داشته باشند! همیشه فارغ از اینکه اون جفت باید چه خصوصیاتی داشته باشه فقط جفت بودنش کافیه! و تو این راه هرکه زودتر رسید خوش رسید. نمیدونم تونستم درست منظورم رو بگم یا نه ولی معتقدم میتونیم برای معیارها و ایده آل هامون زمان رو تلف کنیم نه ایده آل هامون رو، گاهی اوقات هم نیازه همه چیزو اعم از قواعد ها رو دور بریزیم و همه چیز رو از نو پایه ریزی کنیم اونطور که خودمون هستیم و می خوایم نه اون طور که رواله و همه انجام میدن و ما هم بشیم سوار بر موج رود!
یعنی غرایظ و عادتها و تقلید ها نباشن..
میتونیم برای معیارها و ایده آل هامون زمان رو تلف کنیم نه ایده آل هامون رو،......
این جمله بی نظیر بود پسر....بسی باهاش حال کردم!!!
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
همه از هم دوریم...دور
کاش به خود نزدیک شویم
وبلاگت مبارک. :)
خیالها | این لحظه ها ... | چقدر زنده ترند
من نیز هم...
گاهی حس میکنم دارم از مردمک چشمهای کس دیگری به بیرون زل میزنم...انگاذ که این من نیستم
خیلی دور ، خیلی نزدیک ...
اما خیلی دور ٬ خیلی دور بازهم!
بعد از مدتها بلاخره تونستم اینجا سری بزنم
خوشحالم که می نویسی
راستی!
خیلی دور ...خیلی نزدیک؟!
چه وقتی هم اومدی دامون!! الان بیشتر چرت و پرت شده تا نوشته :)
و کلا هم خیلی دور!! :) مرسی که اومدی!
گاهی تنهایی تنها راه چارس...
تنهایی با دور بودن خیلی فاصله داره عزیزم!!من تنها نیستم فقط دورم!
آخ که این دوری بعضی وقتا عجـــیب میچسبه !
اوهوم!
مرسی...
عزیزم
من عاشق این دوری هام :*
مردم ادما اذیتم میکنن !!
زیاد
:)
من رو هم
دارم فکر میکنم این شد دومین تفاهم....
:)
سلام!
راستی نظر ه من کو؟!!
کدوم؟؟
چطور میشه آدم تنها نباشه و دور باشه؟!
به نظرم این میشه تظاهر..
چون اگه دور باشی باید طاقتش رو هم داشته باشی
اگه تا حالا تنها نبودی اما دور بودی میفهمیدی چی میگم.....
بعدم حداقل اینجا توی این وبلاگ نیازی به تظاهر نیست....
طاقت نمیخواد..گفتم که راضیم میکنه...
شاید منظورت رو از دوری چیز دیگه ایه،
البته منظورم از طاقت، طاقت تنهایی بود! (که اون هم طاقت می خواد)
...
من فکر می کردم هر وقت کامنت میذارم تووبلاگتی که همون لحظه جواب میدی!
نه من اصلا طاقت تنهایی ندارم..اما دوری چرا...خیلی راضیم میکنه گاهی اوقات....
نه برای خودم هم جالب بود...با هم اینجا هستیم!! :))
نمی دونم ولی اینا با هم در تناقض هستند،
خب دیگه خیلی ها ندارن
+ تمرین میخواد یه سری نیازهای مسخره دور ریخته بشه
البته این نظر منه
هوم...نیاز مسخره منظورت چیه؟
خب خیلی خلاصه ش میشه اینکه همه انسانها انگار مثل بقیه موجودات!! فقط احتیاج دارند یک جفت داشته باشند!
همیشه فارغ از اینکه اون جفت باید چه خصوصیاتی داشته باشه فقط جفت بودنش کافیه! و تو این راه هرکه زودتر رسید خوش رسید.
نمیدونم تونستم درست منظورم رو بگم یا نه ولی معتقدم میتونیم برای معیارها و ایده آل هامون زمان رو تلف کنیم نه ایده آل هامون رو،
گاهی اوقات هم نیازه همه چیزو اعم از قواعد ها رو دور بریزیم و همه چیز رو از نو پایه ریزی کنیم اونطور که خودمون هستیم و می خوایم نه اون طور که رواله و همه انجام میدن و ما هم بشیم سوار بر موج رود!
یعنی غرایظ و عادتها و تقلید ها نباشن..
میتونیم برای معیارها و ایده آل هامون زمان رو تلف کنیم نه ایده آل هامون رو،......
این جمله بی نظیر بود پسر....بسی باهاش حال کردم!!!