... و یک کلبه خالی و من تنها و یک دنیا رهایی.. و چه آرام می شوم با هر پک ، می برم از این دنیا با هر جرعه، می روم تا اوج.. شاید آن بالا خبری بود فارغ از این پایین ها.. شاید آنجا یافتم چیزی یا کسی را که هرگز جز در ذهن مبهمم این پایین نیافتمش..
با حالی که داری برات عرق سگی با گوجه فرنگی نمک تجویز میکنم (شوخی) دلم به هم می خورد و آشوب است فرار می کنم از تصویر های ذهنی ام خودم را دور می زنم اما حقیقت شده زنی برهنه که روبرویم نشسته من هم حریص یک لحظه به خود کشیدنش
به قول شاعر : مستیم درد منو دیگه دوا نمیکنه!!هرچند هنوز نفهمیدم دردم چیه!!!این نظر هم فوق العاده بود...شبیه خودم بود...مرسی از حضورت.
حسی سرشار از حرف های ملعونی که سر به ابتذال گفتن فرود نمی اورند. و همیشه پشت شیشه های کنیاک و منقل های تریاک جا می مانند. البته صرفا مثال است نه پست شما. هیچ کس ولی نپرسید، تو که بودی؟ چه می گفتی؟
سلام. از نوشته هات خیلی خوشم اومد. همه این چیزهای که خواستیی بهانه ای برای قرار. فرار از پوچی. تو این زمانه فکر کنم همه این احساس را داریم....
سلام.ممنون از نظرت.شاید حق با تو باشه و من شجاعت به زبان آوردنش رو ندارم!!
گزینه اول حرام بود، دومی کریه بود، سومی هم بهتره شعری بخونید که بشه سر و تهش رو فهمید. شاملو همچین فهمیدنش طول میکشه ...
خالی بودنم یه حس خوب!
میشه دیگه!
دلم بی هیچ دلیلی گرفته می زند.
به هیچ کدوم از این چیزهایی که گفتی اعتقاد ندارم!!!
من هم!
:)
... و یک کلبه خالی و من تنها و یک دنیا رهایی..
و چه آرام می شوم با هر پک ،
می برم از این دنیا با هر جرعه،
می روم تا اوج..
شاید آن بالا خبری بود
فارغ از این پایین ها..
شاید آنجا یافتم چیزی یا کسی را
که هرگز جز در ذهن مبهمم این پایین نیافتمش..
مرسی که حس من توی اون نوشته رو کامل کردی!!
با حالی که داری برات عرق سگی با گوجه فرنگی نمک تجویز میکنم (شوخی)
دلم به هم می خورد و آشوب است
فرار می کنم از تصویر های ذهنی ام
خودم را دور می زنم
اما حقیقت شده زنی برهنه که روبرویم نشسته
من هم حریص یک لحظه به خود کشیدنش
به قول شاعر : مستیم درد منو دیگه دوا نمیکنه!!هرچند هنوز نفهمیدم دردم چیه!!!این نظر هم فوق العاده بود...شبیه خودم بود...مرسی از حضورت.
حسی سرشار از حرف های ملعونی که سر به ابتذال گفتن فرود نمی اورند.
و همیشه پشت شیشه های کنیاک و منقل های تریاک جا می مانند. البته صرفا مثال است نه پست شما.
هیچ کس ولی نپرسید، تو که بودی؟ چه می گفتی؟
شاید مثالت راجع به من صادق باشه...
میگم absolute داری به منم بده!!!!!!!!!
البته اگه مجانیه.وگرنه همون عرق سگی هم جواب میده !!!!!!!!
واقعا بعضی وقت ها دیگه از مستی هم حالت بهم می خوره.
یه حس پوچی که معلوم نیست چرا میاد و چرا میره!!!
بدون پاسخ !