اپیزود یک :
سکوت مطلق.....
اپیزود دو :
خیابان های قم ....
زنان یکسره چادر مشکی به تن دارند...اینجا بیش از هر نقطه دیگری که تا کنون دیده ام ترس در نگاه زنان فریاد میکند...ترس از گناه....زنانگی هایشان را میپوشانند...شاید مورد بخشش واقع شوند...
در گوشم تکرار می شود...
من زن ایرانی...وحشت از زیبایی....در نمد پیچیده...بی صدا خندیده...
اپیزود سه :
یکی از بیمارستان های قم.....
مردی ۴۵ ساله با برگه ی آزمایش بارداری وارد میشود....
نتیجه آزمایش : مثبت
سن مادر :۱۵سال
نسبت مرد : همسر
دخترک چند ماهی میشد که عادت ماهیانه اش شروع شده بود...احساس تهوع میکنم و از اتاق معاینه فرار میکنم....
اپیزود چهار :
همان بیمارستان....
زن با صورتی آبله ای و بسیار زشت وارد میشود....مرد پشت سرش وارد میشود...گمان کنم ۱ماهی میشود که رنگ حمام به خود ندیده...سعی میکنم نفس نکشم....
زن :دلم درد میکنه...هروقت نزدیکی دارم دل درد میگیرم....
مرد بیرون میرود تا زنش را معاینه کنند...
زن گریه کنان : خانم دکتر نکند ایدز گرفته باشم؟!شوهرم یک زن دیگر را صیغه کرده ...
در حالیکه دکتر مشغول نوشتن نسخه است سعی میکنم زن دیگر را تجسم کنم...باز با حالت تهوع خارج میشوم....
اپیزود پنج :
اتوبان قم-تهران.....
با سرعت ۱۴۰ حرکت میکنم...
پ ن :
تا حد مرگ سرما خوردم....تب و سرفه هم سعی کردن چیزی کم نذارن...الان چه وقت سرما خوردن بود آخه؟؟!!
خواهرم بعد از مدت ها از کانادا میاد....و خانواده ی من بعد از مدت ها همه کنار هم جمع میشن...تمام آدمهایی که به داشتنشون افتخار میکنم....
و من این روزهای تنهاییم به طور باور نکردنی احساس خوشبختی میکنم....
چه اپیزودهای دردناکی!
این اپیزودها تقریبا چیزی نبود در مقابل حقیقتهای دیگه که وجود داره....
مرسی از حضورت.
سلام دلم به درد اومد با خوندن نوشته هات منم مثل تو تنهام ولی فراری هم هستم از ادمیزاد به منم سرکی بزن
سلام...ممنون از حضورت...به محض اینکه سالم شم حتما سر میزنم :)
ماه خانم قبلا فیلم نامه نویس نبودین
ولی جالب
قصدتون این بود که اشک ما در بیاد که سیلاب شد
ضمنا از مرد بودنمان هم شرمنده شدیم
مگه شما قبلا اینجا سر میزدین که میدونین من فیلم نامه نویس نبودم؟؟
بعدم اینکه زندگی خودش فیلمه دیگه...کافیه حقایق زندگی رو همونطور که هست بنویسی...اونوقت میشه یه فیلم نامه ...
من قصدم این نبود که اشکتون در بیاد...اونم شما که یه مرد هستی....ولی ممنون اگر این اتفاق افتاد!!!
و اینکه از مرد بودنتون شرمنده نشین....من شدیدا معتقدم که مردهای خیلی خوب هم وجود دارند.... :)
یکی اش من.

من خیلی خوبم. بخدا ماهم مثل شما که اسمتون دختر ماهه
من مرد بسیار نیک و درستی هستم
هر چی از خودم بگم کم گفتم
راستی اسم دیگه ام پینوکیو ست
شوخی کردم تا کمی بخندی. ببخشید!
مرسی تحویل گرفتی ما را
پاینده باشین
ولی فیلم نامه نویس خوبی می شین!
البته کسی مثل من نمیشه.....با پینوکیو موافقم

ممنون
راجع به فیلم نامه نویسی هم ممنون...تا حالا دقت نکرده بودم :)
به مردم شهید قم چیکار داری؟!
:) من کاری بهشون ندارماااا....برات که توضیح دادم :)))
حوشحالم که همه دور همید
دیگه نمیدونم چی خوبه چی بد
هستیم دلتنگیم و بریم دلتنگ تریم...
چمونه؟؟؟
نمیدونم...
کم پیدایی دختر..خوبی؟
مرسی عزیزم...
اما تازه من فهمیدم چی خوبه چی بد...
کم پیداییم هم جریان داره اگه توی مسنجر دیدمت بهت میگم....
اینا رو ول کن
علی علی رو بچسب
:))))))))))))))))))))))))))))))))))))) واییییییییییی تو دیوووووونه اییییی .... خیلی خندیدم....