دنیای فرشته ی کوچک من مسحور کننده اس....وقتی وارد این دنیا میشم احساس میکنم که از اون هیچ راه برگشتی ندارم...
خنده هایی از اعماق دل....قهر های بی پایان اما لحظه ای....ناراحتی های سطحی و ساده که با یک پاستیل به لبخندهای شیرین تبدیل میشود...برق چشمهای معصومی که شیطنت وار همه چیز را بهم میریزد...بی هیچ دغدغه ای.....
این روزها پا به پای این فرشته بچگی هام رو باز تولید میکنم....میخندم..پاستیل میخورم...بازی میکنم....بی هیچ دغدغه ای.....و خوشبختی یعنی همین!
پ ن : خطاب به آدم هایی که با گفتن چرت و پرت های مزخرفی که ۴تا کلمه حسابی توش نیست احساس میکنن خیلی روابط اجتماعی بالایی دارن : وقتی شعور حرف زدن نداری مجبور نیستی چیزی بگی...من شخصا تضمین میکنم نگن لالی!!!!!
با پ ن شدیدا موافقم
:)
هان ای دخترماه سلام.
می بینم پرمشغله ای و بینوایان را زیاد برده ای.
این رسم همسایگی نیست رفیق.
بیا و بنگر بر پیکر دلبرک هموطنت در امارات.
با ترسیم خلیج ع ر ب ی بر پیکر دخترک ایرانی بروزم
بدرود[گل]
زیبا بود!!!
مرسی :)
چــه میکنه این پاســـتیل!
...
پ .ن: معمولن هم دهانشان رایحه ی مطبوعی ندارد!!
دقت کردی؟
دقیقا چه میکنه :) من که عاشقشم!
تا اونجا که میدونم تو هم از این آدمها بیزاری
راجع به پ ن هم درست گفتی!!
ایی گویا این یک نقص ژنتیکی ست،
دهانشان آنچه را که در ذهنشان هست با عطرش بیرون میدهد
جالب اینکه هرچقدر هم کج راست شوی نمی فهمند!
جالب تر اینکه وقتی در مقابلشون سکوت میکنی نمیفهمن باید دهنشون رو ببندن...فکر میکنن تو روابط اجتماعیت پایینه!!!