این ساعت ِ لعنتی قصد ِ نشان دادن گذر زمان رو ندارد...میبینی...؟؟؟؟زمان هم برای انجام وظیفه ی همیشگی اش با من لج میکند...نمیگذرد لعنتی...نمیگذرد و من خسته شدم از هجوم این افکار بیهوده که مثل خوره روحم رو از درون میپوساند...حتی کلمات هم با من لج میکنند...تا دست به قلم میبرم سراغ تو رو میگیرند....



برام سخت تر از اون چیزی هست که تصور میکنی...


نظرات 1 + ارسال نظر
مثل هیچکس دوشنبه 1 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:16 ق.ظ http://paaeez.blogsky.com

میام میخونمت..


راست چرا اینجا یه تغییراتی نمیدی..

پیشنهاد خوبی بود...به زودی اینکار رو میکنم...مرسی رفیق :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد