این ساعت ِ لعنتی قصد ِ نشان دادن گذر زمان رو ندارد...میبینی...؟؟؟؟زمان هم برای انجام وظیفه ی همیشگی اش با من لج میکند...نمیگذرد لعنتی...نمیگذرد و من خسته شدم از هجوم این افکار بیهوده که مثل خوره روحم رو از درون میپوساند...حتی کلمات هم با من لج میکنند...تا دست به قلم میبرم سراغ تو رو میگیرند....
برام سخت تر از اون چیزی هست که تصور میکنی...
میام میخونمت..
راست چرا اینجا یه تغییراتی نمیدی..
پیشنهاد خوبی بود...به زودی اینکار رو میکنم...مرسی رفیق :)