جای خالی مهتاب، مهتاب حقیقی بود ... مهتاب جسم دار ... ( جدا از بحث های فیزیکی )
سایه روشن دل های مرده، نه آدمهای زیر خاک، این خود مهتاب دیگری نیست؟ مهتابی که از هر روحی می دمد! ... یا از هر بودی! .. حالا شاید مرده تعبیر خوبی نبود. شاید هم بود، به آدمش مربوط می شود.
و این مهتاب، هیچگاه هبوط نخواهد کرد.
+ بی انصافیست ، چند پستی هست که جای خالی نظرات شما در آن سر به اغتشاش گماشته!
اما اون مهتابی که در نظر من بود هبوط میکند....هبوط کرده...و حالا قصد آدم شدن دارد!
+اون رو بذار به حساب کم سعادتی من رفیق...میام به زودی..
اینجوری راجع به خودت قضاوت نکن. من مخالف این جمله ام ... آدم شدن! شوخی بی مزه ایست به اغتقاد من، تو آدمی اندازه یک آدم هم حق داری و همین طور اندازه یک آدم حق نداری در مورد ودیعه ای که خدا به امانت به دوشت گذاشته قضاوت کنی.
بین آدم من و تو فاصله هاست رفیق...من مهتابی بودم که چه تاریک ترین تاریکی ها را روشن کرد و حالا بی نور تر و خسته تر از همیشه نیاز به روشنایی دارد...نیاز به آدم....
نگاه زیبایی بود
+با این ویرایش بهتر شد!
با کدوم ویرایش بد جنس؟؟مگه اولش رو دیدی؟؟
یعنی واقعا تفاوت نداره برکه ای آرام یا حوضی خشکیده.....
وقتی ماه غروب کرد..نه...چه تفاوتی میتونه داشته باشه!
بله خودم قول دادم دیگه حوض خونمو پر از آب نکنم چون دیگه ماهی قرمز حوضم بهم پشته پا زد
آخه یه ماهی قرمز کوچولو چه جوری میتونه پشته پا بزنه؟؟؟
زندگی در کورترین شب های خودش،
جای خالی مهتاب را
به سایه روشن دل های مرده،
سوگواری می کند ...
ماه غروب کردنی نیست!
جای خالی مهتاب از چیست....اگر غروب نیست....
جای خالی مهتاب، مهتاب حقیقی بود ... مهتاب جسم دار ...
( جدا از بحث های فیزیکی )
سایه روشن دل های مرده، نه آدمهای زیر خاک،
این خود مهتاب دیگری نیست؟
مهتابی که از هر روحی می دمد! ... یا از هر بودی! ..
حالا شاید مرده تعبیر خوبی نبود. شاید هم بود، به آدمش مربوط می شود.
و این مهتاب،
هیچگاه هبوط نخواهد کرد.
+ بی انصافیست ، چند پستی هست که جای خالی نظرات شما در آن سر به اغتشاش گماشته!
اما اون مهتابی که در نظر من بود هبوط میکند....هبوط کرده...و حالا قصد آدم شدن دارد!
+اون رو بذار به حساب کم سعادتی من رفیق...میام به زودی..
اگه حوض خالی بشه یا نشه مهم نیست
مهم اینست که نقش ماه در دل ما باشد
نه در حوض حیاط
اما چه فایده نقش ماه در دلی که هیچ وقت بازتاب نداشته باشه؟؟؟!!!
چشم بسته متوجه شدم.
شاید هم آدم شد! ...
شاید ندانی که آن مهتاب خود خود منم....و نمیدانست چقدر آدم شدن درد دارد!
اینجوری راجع به خودت قضاوت نکن.
من مخالف این جمله ام ... آدم شدن!
شوخی بی مزه ایست به اغتقاد من، تو آدمی اندازه یک آدم هم حق داری و همین طور اندازه یک آدم حق نداری در مورد ودیعه ای که خدا به امانت به دوشت گذاشته قضاوت کنی.
بین آدم من و تو فاصله هاست رفیق...من مهتابی بودم که چه تاریک ترین تاریکی ها را روشن کرد و حالا بی نور تر و خسته تر از همیشه نیاز به روشنایی دارد...نیاز به آدم....
چیزی از آدمیت کم نمی کند این حرف ها ...
یک مهتاب همیشه مهتاب است. شاید گمشده باشد، اما هست!
وای که چقدر امشب برای شنیدن این حرف ها کودکم....
میدانی...خودم را یافتم...اما توان پس گرفتنش را ندارم.....
چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود
گیرم که برکه ای نفسی عاشق شدست
چه خوب که بعد 7 روز اینجوری میگی
این جمله رو من اینجوریم شنیدم
7 سال گذشت ... به همین راحتی
70 سال گذشت...به همین راحتی
سنگ در برکه می اندازم و می پندارم
به همین سنگ زدن ماه بهم میریزد
پارت دوم نظرت خیلی روم اثر گذاشت...یه جورایی بیدارم کرد...ممنون.
منم خوشحالم که ۷روز بود.
یه چیز تو همین مایه ها ..!
:)